کد مطلب:27928 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:134

جنگ تبوک












475. صحیح البخاری - به نقل از سعد بن ابی وقّاص -:پیامبر خدا به سوی تبوك[1] حركت كرد و علی علیه السلام را به جای خود نهاد. علی علیه السلام گفت:آیا مرا در میان كودكان و زنان می نهی؟ گفت:«آیا خشنود نمی شوی كه برای من، به منزله هارون برای موسی باشی، جز آن كه پیامبری پس از من نیست؟».[2].

476. تاریخ دمشق - به نقل از جابر -:علی علیه السلام را دیدم كه هنگام حركت پیامبرصلی الله علیه وآله به سوی تبوك، به شتر او پناه آورده، می گوید:مرا بر جای می نهی؟ [ پیامبرصلی الله علیه وآله به او ]گفت:«آیا خشنود نمی شوی كه برای من، به منزله هارون برای موسی باشی، جز آن كه پیامبری پس از من نیست؟».[3].

477. مسند ابن حنبل - به نقل از ابن عبّاس -:پیامبرصلی الله علیه وآله با مردم به سوی تبوك، حركت كرد. علی علیه السلام به او گفت:با تو بیایم؟ پیامبر خدا به او پاسخ داد:«نه». پس علی علیه السلام گریست. پیامبرصلی الله علیه وآله به او گفت:«آیا خشنود نمی شوی كه برای من، به منزله هارون برای موسی باشی، جز آن كه تو پیامبر نیستی؟ شایسته نیست كه من بروم، مگر آن كه تو جانشین من باشی»[4]. [5].

478. الطبقات الكبری - به نقل از بَراء بن عازب و زید بن ارقم -:به گاه آمادگی جیش العُسرة[6] برای نبرد تبوك، پیامبر خدا به علی بن ابی طالب علیه السلام گفت:«چاره ای نیست كه یا من بمانم، یا تو». پس علی علیه السلام را بر جای نهاد و چون برای جنگ از علی علیه السلام جدا و از مدینه خارج شد، مردمانی گفتند:علی را بر جای ننهاد، جز به خاطر دل آزردگی از او.

چون این گفته به علی علیه السلام رسید، در پی پیامبر خدا رفت تا به وی رسید. پس پیامبرصلی الله علیه وآله گفت:«چه چیز، تو را به این جا آورده است؟». گفت:چیزی نیست، جز آن كه شنیدم برخی از مردم می پندارند كه تو تنها از این رو مرا بر جا نهادی كه به خاطر چیزی از من ناراحت بودی.

پیامبر خدا خندید و گفت:«ای علی! آیا خشنود نمی شوی كه برای من، مانند هارون برای موسی باشی، جز آن كه تو پیامبر نیستی؟». گفت:چرا، ای پیامبر خدا! گفت:«پس آن، این گونه است».[7].

479. تاریخ دمشق - به نقل از ابو فیل -:چون پیامبر خدا برای نبرد تبوكْ خارج شد، علی بن ابی طالب علیه السلام را به جای خود در مدینه نهاد. پس منافقان، در مدینه و میان لشكر پیامبر خدا پخش شدند و گفتند:نزدیكی اش را خوش نداشت و به او بدبین است.

این، بر علی علیه السلام گران آمد و گفت:ای پیامبر خدا! مرا با زنان و كودكان، برجای می نهی؟ من از ناخشنودی خدا و پیامبرش، به خدا پناه می برم!

پیامبرصلی الله علیه وآله گفت:«ای ابو الحسن! خدا از تو راضی باشد، كه من از تو راضی ام. همانا خدا از تو خشنود است. منزلت تو نزد من، مانند منزلت هارون برای موسی است، جز آن كه پیامبری پس از من نیست». علی علیه السلام گفت:خشنود شدیم؛ خشنود شدیم.[8].

480. الإرشاد:چون شایعه منافقان درباره علی علیه السلام به [ گوش] وی رسید، به قصد تكذیب و رسوا كردن آنان، به پیامبرصلی الله علیه وآله ملحق شد و گفت:ای پیامبر خدا! منافقان می پندارند كه تو مرا از روی سرسنگینی و خشم، برجای نهاده ای.

پیامبر خدا به او گفت:«ای برادر من! به جای خود بازگرد كه مدینه جز با من یا با تو سامان نمی گیرد. تو جانشین من در خانواده ام، هجرتگاهم و نیز خویشاوندانم هستی. آیا خشنود نمی شوی كه برای من، به منزله هارون برای موسی باشی، جز آن كه پیامبری پس از من نیست؟».[9].

481. پیامبر خداصلی الله علیه وآله - هنگامی كه به سوی تبوك، بیرون رفت و او را (علی علیه السلام) جانشین خود بر مدینه و خانواده اش قرار داد، در پاسخ علی علیه السلام كه به او گفته بود:ای پیامبر خدا! برخی از مردم می گویند:تو مرا از روی سرسنگینی، برجای نهاده ای -:ای علی! مردم ناچارند كه پیشوا و فرمانده داشته باشند؛ من پیشوایم و تو فرمانده. آیا خشنود نمی شوی كه برای من، به منزله هارون برای موسی باشی، آن جا كه او را جانشین خود بر بنی اسرائیل كرد، جز آن كه پس از من، پیامبری كه به او وحی می شود، نیست؟

به خدا سوگند، من تو را از پیش خود برجای ننهادم و از پیش خود، تو را جانشین خویش نساختم و تو را از پیش خود، فرمانده نكردم. من مأمور اجرای فرمان خدایم.[10].

ر. ك:ج 1، ص 237 (جانشین پیامبر در جنگ تبوك).









    1. تبوك، منطقه ای در میانه راه مدینه و دمشق است كه در شمال غربی مدینه و جنوب دمشق، واقع است. پیامبرصلی الله علیه وآله در سال نهم هجری، سپاهی انبوه را برای به فرمان آوردن عرب های شمال، بدان جا برد؛ امّا جنگی درنگرفت.
    2. صحیح البخاری: 4154/1602/4، صحیح مسلم: 31/1871/4، مسند ابن حنبل: 1583/386/1.
    3. تاریخ دمشق:8608/177/42، الأمالی، طوسی: 702/342.
    4. در برخی نقل ها این، جمله پایانی نیست و در برخی، به جای آن آمده است:و تو جانشین من در میان همه مؤمنانی».
    5. مسند ابن حنبل:3062/709/1، المستدرك علی الصحیحین:4652/144/3.
    6. جیش العُسرة (سپاه سختی)، نامی است كه بر سپاه اسلام به سبب كم بودن توشه سپاه و گرمی هوا و دوری راه تبوك، گذاشته شد.
    7. الطبقات الكبری:24/3، و 23/3، تاریخ دمشق:8632/186/42.
    8. تاریخ دمشق:8618/181/42.
    9. الإرشاد:156/1. نیز، ر. ك:كمال الدین:25/278، تفسیر القمّی:292/1، كنز الفوائد:181/2.
    10. شرح الأخبار:530/195/2.